تارنمای خبر مشرق به نقل از خبرگزاری تسنیم از دلایل ده گانه بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی نام برده بود که آن را برای بررسی دقیق تر را بازنشر میکنیم. مواردی که در آن کارشناسان اقتصادی و برنامه ریزی به ان اشاره میکنند خیلی فراتر از آن چیزی است که در طرح کارورزی وزارت کار برای به اشتغال رسیدن فارغ التحصیلان در نظر گرفته شده است:
« بررسیهای کارشناسان بازار کار حاکی از این است که چند دلیل در بحرانی شدن بازارکار تحصیل کرده ها اثر گذار است.
1- جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب 14 برابر شد که این میزان برای مردان حدود 10 برابر و برای زنان 23 برابر است؛ اما ظرفیتهای بازار کار به عقیده کارشناسان اقتصادی و بازار کار پیشرفت نکرده است.
2- جامعه برای جستجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه 60 به سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در دهه 90 حرکت کرده است. این مسئله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر میدهد، شاغل شدن افراد را پیچیده تر میکند این موضوعی مزید بر علت است.
3- طی یکی دو دهه گرایش شدیدی به برخی رشته ها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشتههای گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی و... شکل گرفت که نتیجه آن انباشت تقاضا برای کار برای فارغ التحصیلان این رشته ها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و در نتیجه دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان است.
4- آمارها نشان میدهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشته ها به صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است. به عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی 17 برابر شده، اما بازار کار برای این بخش وجود ندارد.
5- با وجود بی میلی بیشتر فارغ التحصیلان به تحصیل در برخی رشته ها مانند زیرگروههای خدماتی، اما نرخ بیکاری افراد فارغ التحصیل در این رشته ها از سال 65تا 90 کاهش یافته و در سالهای گذشته این رشته ها از بازار کار بهتری برخوردار شده اند. بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشتههای مختلف نیز دلیلی بر مسئله دار شدن اشتغال کارجویان تحصیلکرده است.
6- برخی گروههای تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی دارای بالاترین درصد از بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. اساسا در ایران، هیچگونه پایش و تحقیقی از وضعیت بازار کار رشتههای دانشگاهی توسط دولت یا خود دانشگاه ها صورت نمیگیرد و افراد بدون هرگونه اطلاعی از بازار کار آینده رشتههای تحصیلی، وارد دانشگاه ها میشوند. متاسفانه در حال حاضر، هیچگونه بانک اطلاعاتی قابل اعتنایی از وضعیت بازار کار، نیازها، وضعیت جذب دانشجو، آینده شغلی کارجویان و اطلاعات مهم و کلیدی از این دست وجود ندارد و انتخاب ها باید با چشمانی بسته انجام شود.
7- رشتههای تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب بر اساس نیازسنجی بازار کار صورت نمیگیرد و افراد بر اساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهی انتخاب میکنند. این مسئله باعث میشود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستجو برای شغل، با مشکلات جدی مواجه شوند؛ هرچند علاقه و گرایش به رشته تحصیلی باعث ایجاد انگیزه در افراد برای تحصیلات میشود و بدون علاقه کاری پیش نمیرود ولی در شرایط فعلی بازار کار، باید تلفیقی از علاقه و بازار کار رشته ها را دنبال کرد.
8- به دلایل نامعلوم نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از 68.9 درصد در سال 65 به 48درصد در سال 90 کاهش یافته که معنای آن بی برنامگی درصد قابل توجهی از افراد تحصیل کرده درباره آینده خود است.عدم مهارت فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز یکی از علتهای مهم در بیکاری دانشجویان است.
9- بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سالهای 65 تا 90 به میزان 4 برابر شده است؛ با این حال دانشگاه ها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه میدهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است. همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشتههای فنی و مهارت آموزی سوق پیدا کند.
10- اگر قرار است دانشگاه ها به روال رقابتی جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغ التحصیلان دانشگاه ها، برنامه ریزی کند به نحوی که یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود یا اینکه فرصتهای جدید شغلی برای ورود افراد به بازار کار فراهم شود.»